یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

اسفندیار صادقی و تحقیر زبان و فرهنگ تورکی...!

+0 بَگَن (Bəyən)
‫اظهارات عجیب اسفندیار صادقی مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در مورد  دلیل عدم آموزش زبان مادری در مدارس‬‎

مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی چگونه می اندیشد؟

حسن راشدی 
پنجشنبه ١١ اردیبهشت ١۴٠۴ 

اخیرا ، آقای اسفندیار صادقی  مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی، در جواب  فردی که از ایشان می پرسد: 
آقای دکتر پزشکیان قول اجرای اصل پانزده و تحصیل به  زبان مادری را داده است ، این اصل کی و چگونه اجرا خواهد شد؟ 
جوابی بسیار تحقیر آمیز و عوامفریبانه میدهد!
گویی آقای مدیر کل نمیداند، اجرای اصل پانزده معنایش یادگیری خواندن و نوشتن زبان تورکی در دانشگاه تبریز نیست، بلکه  شروع  به تحصیل فرزندان شش ساله  آذربایجان و تمام  تورکان  ایران که چهل درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند از اول ابتدایی و ادامه هر سال یک کلاس تا رسیدن به دانشگاه و تحصیل در دانشگاه برای متخصص شدن و بکار گیری این تخصص در اشتغال به کار از تدریس در دبستان ، دبیرستان ، دانشگاه  تا کارهای مورد نیاز دیگر در کنار زبان رسمی است.
کسی رشته زبان و ادبیات فارسی را هم در دانشگاه  برای یادگیری زبان فارسی تحصیل نمی کند.
 اگر موقعیت کار برای  تحصیل کنندگان رشته زبان  و ادبیات فارسی هم نباشد، هیچ فارس و غیر فارسی هم حاضر نمیشود این رشته را در #دانشگاه تحصیل کند!
هیچ جای دنیا دیده نشده که حداقل چهل درصد جمعیت یک کشور که زبانی متفاوت از زبان حاکم و رسمی آن کشور  دارد در حد ابتدایی هم به زبان خود تحصیل نکند، تورکان ایران با داشتن چنین درصدی از جمعیت کشور که باید زبان تورکی آنها دومین زبان رسمی کشور  شود از حق تحصیل به زبان مادری در حد ابتدایی هم محروم هستند و مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی چنین عوامفریبانه و تحقیر آمیز در مورد اجرای اصل پانزده قانون اساسی صحبت می‌کند!
افغانستان جهان سومی دو زبان رسمی «پشتو و دری» دارد ، بقیه زبانها مانند ازبکی، بلوچی و غیره هم در کنار زبان رسمی، در منطقه تمرکز گویشوران این زبانها، تدریس میشوند، اما ایران مدعی دموکراسی، در این مورد هنوز به پای افغانستان هم نرسیده است!



بیانیه جمعی از دموکراسی خواهان آذربایجان...

+0 بَگَن (Bəyən)
‫بیانیه جمعی از دموکراسی‌خواهان آذربایجان پیرامون معضلات جامعه ایران و مبانی  گذار از آن - Tribun تریبون‬‎

بیانیه‌ی تحلیلی جمعی از دموکراسی‌خواهان آذربایجان 

مورخ : ٢۶ فروردین ١۴٠۴ 

بخشی از متن بیانیه دموکراسی خواهان آذربایجان با بیش از هزار امضا که فعالین شناخته شده بسیاری آنرا امضاء کرده اند:

...از همان روزهای نخستین پیروزی پزشکیان، جریان‌هایی که با ایده‌ی عدالت، تمرکززدایی و توسعه‌ی متوازن و منطقه‌ای سرِ ناسازگاری دارند، پروژه‌ای تمام‌عیار برای بی‌اعتبارسازی دولت را آغاز کرده‌اند. پزشکیان در این روایت، نه یک سیاستمدار منتخب، که حامل «خطر قوم‌گرایی» و عاملی علیه «وحدت ملی» معرفی می‌شود؛ حال آن‌که آنچه او به زبان آورده، صرفاً یادآوری اصول فراموش‌شده‌ی قانون اساسی و حقوقی است که چندین دهه معوق مانده است. 
هدف واقعی این هجمه‌ها، نه فقط شخص رئیس‌جمهور، بلکه عاملیت سیاسی و تاریخی مردمان پیرامونی ایران است؛ همان‌هایی که در یکی از سردترین مقاطع حیات سیاسی کشور، تصمیم گرفتند به جای انفعال، بی‌تفاوتی یا براندازی، مشارکتی حداقلی اما معنادار را رقم بزنند. آنان که در برابر وضعیت خطرناک «تعلیق سیاست» ایستادند و نشان دادند که هنوز هم می‌توان از دل ساختار رسمی قدرت، دریچه‌ای هرچند کوچک برای شنیدن صداهایی متفاوت گشود.
آخرین دست از این اقدامات بیانیه‌ای است 800 امضایی که در پناهِ گفتمان هژمونیک و مسلط، به خشونت معرف‌شناسانه علیه موجودیت فرهنگی و زبانی مردمان غیرفارس متوسل می‌شود. هرچند که بیانیه‌ی مهم 223 نفر از اساتید دانشگاه‌های تبریز برای اجرای عدالت زبانی و آموزش زبان مادری از مدارس تا دانشگاه که اخیراً صادر شد نشان از آن دارد که دانش معطوف به قدرت این جریان‌های تمامیت‌خواه هم اعتبار خود را از دست داده است. 
رویکرد محوری بیانیه بازتولید ترس است؛ ترسی از تکثر، تفاوت، و این‌که ایران را بتوان نه تک‌صدا و تک‌چهره، که چندصدایی و چندریشه فهمید. از نگاه ما ترس ‌پراکنی پیرامون زبان‌های غیرفارسی نوعی فرافکنی برای تثبیت انحصار فرهنگی و زبانی موجود است؛ نه از سر دغدغه‌ای راستین برای زبان فارسی یا همبستگی ملی. به همین بهانه نویسندگان بیانیه در لایه‌های پنهان این متن، خواستار نظمی سخت‌گیرانه‌تر در سیاست‌های فرهنگی ایران شده‌اند. 
از این‌رو مایلیم تا عموم روشنفکران و فعالان سیاسی واقعی دموکراسی‌خواه ایران را فراخوانیم تا در مقابل تحرکات جریان‌های ترک‌ستیز و غیرفارس‌ستیز سکوت نکنند و اجازه ندهند دفاع از کثرت فرهنگی، در زرورق اتهام «تجزیه‌طلبی» پیچیده شود...




خیزش دوم خرداد اورمیه، درس تاریخی برای مهمانهای ناخوانده...!

+0 بَگَن (Bəyən)
‫به توسعه‌طلبی و ادعای ارضی پایان دهید! - کانون آذربایجان‬‎

خیزش دوم فروردین اورمیه، اتحاد تاریخی...!

حسن راشدی 
۵ فروردین ١۴٠۴ 
( بار گذاری در وبلاگ، 13 اردیبهشت 1404)

تظاهرات دوم فرودین ١۴٠۴  مردم اورمیه به مناسبت شهادت امام علی (ع) و حضور پر رنگ فعالین ملی- مدنی در این مراسم و دادن شعارهایی چون:
١- آذربایجان وار اولسون، ایسته‌مه‌ین کور اولسون
٢-اورمیه تورکوندور، تورکون قالاجاق
٣- بو تورپاقدان پای اولماز، اورمو کوردوستان اولماز 
جواب  دندان شکنی بود بر آنهایی‌که طی چهل سال اخیر در اورمیه ساکن شده بودند و اکنون ادعای خاک میکردند!
خیزش و اتحاد اقشار مختلف  تورک اورمیه از مذهبی گرفته تا ملی، نه تنها  خاکستر بر دهان زیاده خواهان مسلح کرد که  خواب و رؤیاهای منتظر السلطنه و هوادارانِ در آرزوی دیکتاتوری کراواتی را هم آشفته کرد!
شگفتا، با خیزش کم نظیر مردم اورمیه در دوم فروردین ماه ١۴٠۴ ،  ایرانشهری‌هایی که تا دیروز خشک شدن دریاچه اورمیه را طبیعی دانسته و احیاء آنرا محال میدانستند، اکنون «فیل‌شان یاد هندوستان» کرده و به فکر احیاء دریاچه افتاده بودند: 
👈 «بجای راه اندازی چنین حرکت قومگرایانه باید به فکر احیاء دریاچه اورمیه بود»!
همینها، تا قبل از بپا خاستن صدها هزار نفری مردم اورمیه، نه تنها از رقص و پایکوبی مهمانان دیروز و مدعیان امروز، در ماه مبارک رمضان و یک روز مانده به ضربت خوردن حضرت علی (ع) استقبال کرده بودند، حتی با سکوتشان، از به رقص آوردن و چرخاندن پرچم اقلیم کردستان عراق به دور آتش در این مراسم و در قلب اورمیه احساس رضایت هم میکردند!
با به نمایش در آمدن قدرت صدها هزار نفری مردم  تورک اورمیه و اتحاد و یکدلی همه اقشار جامعه با  اندیشه‌ها و گرایشهای مختلف در مقابل بدخواهان، حساب کار به دست بسیاری آمد که تا چند روز پیش تصور دیگری از شهر اورمیه و مردم آن داشتند، غافل از اینکه دوم فروردین تنها قسمت کوچکی از اتحاد، یگانگی، همدلی و قدرت ملت آذربایجان بود!



آیا جشن نو بهاری (نوروز) میراث فارسیان است؟

+0 بَگَن (Bəyən)
‫نوروز در آذربایجان - ایسنا‬‎

جشن سال نو بهاری، میراث هفت هزار ساله بشری...! 
                         
   حسن راشدی :
  ٣٠ اسفند ١۴٠٣ 
( بارگذاری شده در وبلاگ یوردداش 13 اردیبهشت 1404)

عده ای از ناسیونالیستهای فارس بدون توجه به اسناد تاریخی و باستانشناسانه و صرفا از روی تعصب، با استناد به افسانه های شاهنامه فردوسی، آفرینش جشن سال نو بهاری را به پادشاه افسانه ای شاهنامه  «جمشید شاه » نسبت می دهند ،در حالی که دانشمندان و محققین واقع بین این قوم،تاریخ برپا داشته شدن مراسم روز زایش نباتات و اول فصل بهار را بسیار جلوتر از کوچ اقوام  هند و ایرانی  به سرزمین کنونی ایران ( حدود ۹۰۰ الی ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد ) دانسته و مرسوم بودن این جشن را در سه هزار سال پیش از میلاد در اراضی وسیع اقوام سومری ، دو هزار سال پیش از میلاد در میان بابلیهای ساکن بین النهرین  و همچنین دو هزار سال قبل از میلاد در خوزستان امروزی در بین ایلامیان می دانند (١)
پیام آور شادی و فصل بهار " حاجی فیروز " مشهور در میان اقوام فارس که با لباس قرمز و صورت سیاه پیشاپیش عید نوروز، نغمه های شاد بهاری را در جلو خانه های مردم  ترنم می کند در اصل « الهه قربانی » به نام «داموزی » سومریان است . (٢)
همچنین در میان بابلیها جشنی بوده است موسوم به «زاگموگ» که در سالهای حدود ۲۳۰ پیش از میلاد، در فصل اعتدال ربیعی، در یازده روز از اول ماه نیسان بر گزار می شده است.
این جشن به یاد و احترام «مردوک » بت بزرگ بابلیان در معبد « آزگیلا» واقع در شهر بابل برپا می شده است.
نوروز در میان فنیقیهای حوزه دریای مدیترانه، در میان یونان باستان، در آسیای صغیر، مندائیان (سامی زبانان عراق)، جزیرة العرب، مصر و آسیای میانه گرامی داشته می شد.
منبع اطلاعات ما در مورد باورهای اقوام هندو- ایرانی و بعدا" پارسی، در درجه اول قدیمترین قسمتهای اوستا و در حالت دوم، مقایسه باورهای دیگر مردم هندو-اروپایی (بخصوص هندو-آریایی ها) با باورهای پارسیان باستان است. ریگ ودا، قدیمیترین بخش وداهای هندو-آریایی، یکی از بهترین منابع موجود برای پی بردن به اصول اعتقادی و جشنها و مراسم اقوام (هندو-ایرانی) است.... ادامه


آردینی اوخو - ادامه