یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

ادعای ایرانی یا فارس بودن مولانا بر چه اساسی استوار است ؟

+0 بَگَن (Bəyən)
  Image result for mevlevi rumi

ادعای ایرانی یا فارس بودن مولانا بر چه اساسی استوار است ؟
🌳

           حسن راشدی : 27 فروردین1397

✍️✍️در مورد ادعای ایرانی بودن مولانا دو گزینه بیشتر موجود نیست ، یا باید شهر بلخ محل تولد و شهر قونیه محل زندگی و مرگ مولانا در آن زمان در محدوده جغرافیای سیاسی به نام ایران باشد و یا این شهرها در زمان حاضر از شهرهای کنونی کشور ایران به حساب آیند تا چنین ادعایی مبتنی بر ادله منطقی باشد ، در حالی که شهر بلخ در زمان تولد مولوی از شهرهای ایالت خراسان قدیم و ترک نشین و حداکثر ترک نشین و تاجیک نشین بوده که اکنون از شهرهای ترک نشین کشور افغانستان کنونی است و در زمان تولد و کودکی مولوی  جزء امپراتوری سلاطین خوارزمشاهی ترک بوده و شهر قونیه هم از شهرهای امپراتوری سلجوقیان روم آن زمان و ترکیه امروز است و مولوی در طول زندگی خود در هیچکدام از شهرهای کنونی ایران چه فارس نشین، کرد نشین، گیلک نشین و غیره زندگی نکرده است، در آن زمان هم کشوری با جغرافیای سیاسی و با نام " ایران " وجود نداشت ؛ حتی در زمان امیر تیمور و 200 سال بعد از تولد مولانا، نام ایران به گوش مردم خراسان نا آشنا بود، این را امیر تیمور در کتاب " منم تیمور جهانگشا" ( گرد آورنده مارسل بریون فرانسوی، ترجمه ذبیح الله منصوری ص 88) می گوید، کلمه ایران فقط در شاهنامه فردوسی بوده که نام اسطوره ای بوده و در "ایران" فردوسی کرمان، زابل ، ایالت فارس و بسیاری دیگر از شهرهای ایران کنونی جزئ ایران مورد نظر فردوسی نیست. در شعر بعضی از شعرای بعد از فردوسی هم اگر نامی از ایران است اشاره به همان ایران اسطوره ای فردوسی است نه چیز دیگر . پس ایرانی نامیدن مولانا بر چه اساسی استوار است؟  آیا غیر از این است که چون مولوی به زبان دری (فارسی) شعر سروده که زبان مرسوم شعر آن زمان بود، ایرانی ( فارس) به حساب آید؟ در گذشته و حتی در قرن هفتم و هشتم هجری هم زبان شعر سعدی و حافظ که در ولایت فارس و شهر شیراز متولد و رشد کرده بودند هم دری ( فارسی ) نبود، آنها زبان شعرشان را در مکتبخانه یاد گرفته بودند که به آن زبان شعر می سرودند اما زبان مادریشان پهلوی بوده که متفاوت از دری ( فارسی ) است .این مسئله را بزرگان و اندیشمندان فارس هم اعتراف می کنند. اگر فارسی شعر سرودن مولوی دلیل بر ایرانی بودن باشد با این حساب نباید بر عربستانی بودن ابو ریجان بیرونی، ابن مقفع، محمد طبری، فارابی و ابن سینا ( این دو ترک تبار بوده اند ) و بسیاری دیگر از نویسندگان و بزرگانی که آثارشان را به عربی نوشته اند کسی اعتراضی داشته باشد. از طرفی اگر افغانیها ادعایی بر مولوی داشته باشند دلیلشان از ناسیونالیستهای فارس که مولوی را ایرانی می دانند محکم تر است چرا که محل تولد مولانا شهر بلخ بوده که اکنون جزء جغرافیای سیاسی کشور افغانستان است و زبان دری هم یکی از زبانهای مرسوم این کشور می باشد که مولانا به آن زبان شعر سروده ، ولی چرا تا کنون هیچکدام از ناسیونالیستهای فارس ایران  نگفته اند مولانا مولوی افغانی است و بر ایرانی بودن آن تاکید دارند؟  چون جز به دری شعر سرودن، مولوی هیچگونه اشتراکاتی با ایرانیان فارس زبان ندارد ؟!
در مورد بیت " من ساعتی ترکی شوم یک لحظه تاجیکی شوم " مولانا هم چه تفسیری می توان کرد غیر از اینکه مولانا می گوید: بیشتر عمرم را من ترک هستم و اندکی هم تاجیک (3600 ثانیه = لحظه ترک و یک ثانیه = لحظه تاجیک) که این یک لحظه هم همان زمانِ شعر گفتنهایش به فارسی ( تاجیکی) می تواند باشد؟
آیا می توان گفت مولانا در بیت "من ساعتی ترکی شوم یک لحظه تاجیکی شوم مثل: " من آن ترکم که هندو را نمی دانم نمی دانم " سخن گفته است ؟ که در صنعت شعری در اینجا " ترک" در معنای آزادگی ، دانایی، حکیمی، روشن ضمیری و " هندو " در معنای بردگی، تباهی،عقب ماندگی و در کل در معنای منفی است؟        
  اما در مورد این بیت مولانا که میگوید: "تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم - دانم من این قدر که به ترکی است آب سو" که ناسیونالیستهای فارس این بیت را دلیل بر غیر ترک بودن مولوی می دانند ، باید گفت در این بیت مولانا مثل ببیشتر ابیاتش با استفاده از صنعت شعری که واژه " ترک " را مترادف با زیبایی ،درخشندگی، کمال،آزادمنشی ، بزرگواری، روشن ضمیری و حکمت و دانش می داند خطاب به مرادش که احتمالا شمس تبریزی و یا هر کس دیگر است این بیت را میگوید که:
مولانا خودرا در مقابل کمال و زیبایی ، یا دانش و شخصیت او  قطره ای از دریا می بیند و مراد خودرا " ماه ترک" یعنی زیبا و درخشان و حکیم و دانای روشنی بخش و خودرا قطره ای در مقابل دریایِ از آن زیبائیها و کمال ( دانم من این قدر که به ترکی است آب سو) " می شمارد. یعنی من فقط به اندازه کلمه " سو" در مقابل دریای خروشان زیبایی و حکمتِ (ماه ترک) مرادم هستم. 
https://telegram.me/yurddash